...

[بر سرِ کوی وصالش سرِ کاریم هنوز...][...اُرشُدنا الی الطّریق و اَوقفنی علی مراکزِ اضطراری]

...

[بر سرِ کوی وصالش سرِ کاریم هنوز...][...اُرشُدنا الی الطّریق و اَوقفنی علی مراکزِ اضطراری]

بایگانی

پس از روزها

شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۸۸، ۰۷:۲۰ ب.ظ

مدتی این مثنوی تاخیر شد                 

مهلتی بایست تا خون شیر شد

لغت ها و زبان در بهترین حالات نمی توانند بیانگر اعماق وجودی گوینده یا نویسنده باشند و حتماً وجود همین محدودیت ها بوده است که ویتکنشتاین را به فکر تالیف فلسفه ی تحلیلی انداخته است.  این امر بیش از اینکه مبتنی بر ساختارهای زبانی باشد به بی کرانگی وجود انسان و بعد دیگر و ناپیدای وجود او برمیگردد، اما با چه ابزاری می توان نهایت استفاده از پتانسیل های زبان و بیان را برای بازتابیدن مشهودات وجودی انسان داشت؟

این را گفتم که بگویم حرفها بسیار است ولیکن در دل. که اگر بر زبان جاری شوند ، دنیا رنگ و بوی دیگری می گرفت.

حرفها زیادند ، خصوصاً در این زمان که حرف زدن سخت ترست و شاید سکوت علامت رضاست ... شاید!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۴/۲۷
مصطفی عمانیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی