...

[بر سرِ کوی وصالش سرِ کاریم هنوز...][...اُرشُدنا الی الطّریق و اَوقفنی علی مراکزِ اضطراری]

...

[بر سرِ کوی وصالش سرِ کاریم هنوز...][...اُرشُدنا الی الطّریق و اَوقفنی علی مراکزِ اضطراری]

بایگانی

ذکر، نوستالژی، جنگ

يكشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۰، ۰۱:۳۴ ب.ظ

سخنی در باب نوع پرداخت ما به فرهنگ دفاع مقدس و حقایق دیگر 

انسان عادت دارد که اسطوره بسازد ، قصه پردازی کند و گذشته را با تبدیل کردن آن به نوستالژی و احساسات غریب ، از اکنون و آینده جدا کند ، شاید زیر بارِ سنگینِ بودن و زندگی کردن بتواند دوام بیاورد . گذشته ، حال و آینده تنها در مقام لفظ و اعتبار قابل تفکیک از یکدیگر هستند اما حقیقت این است که زمان یک رویه ی پیوسته است که فقط در عالم ماده و حس قابلیت تجزیه را دارد ، از همین جا است که خطای ما در درک حقیقت رخ می دهد و همواره و همیشه لحظه هایی را که در آن قرار داریم جدا و رها از حقیقتِ زمان که تحت ولایت امام زمان (عج) است ، می پنداریم .  این پندار و درک اشتباه از جایگاه خود ، همه جا ما را به خطا می اندازد ، همه ی حقایق عالم هستی که توسط خداوند برای سیر استکمالی و رشدِ ما طراحی شده است را در محل وقوع زمانی و مکانی خود حصر و منجمد می کند ، انسان ها را با تبدیل کردن به اسطوره دست نیافتنی می کند ، از تاریخ در قالب قصه ها و داستان ها ، افساته می سازد ، و تنها چیزی که برای انسانِ زنده و محرکی که به همه ی گذشته و آینده اش احتیاج دارد تا نفس بکشد  باقی می گذارد ،  خاطره هاست .

عموم انسان ها با نوستالژی زندگی می کنند ، با اموری که احساسات و عواطفشان را تحریک کرده است و هرچه پیش می رود پرداختن به این نوع نگاه و احساس را بیشتر مورد توجه خود قرار می دهند و ابزارهای سرگرمی و فراغت ، همه در این جهت طراحی شده اند .

 آیا می توان انسان امروز را بدون سینما و شهربازی و کافه ها و ... تصور کرد؟ او مجبور است برای فرار کردن از زیر بار حقیقت به این ساخته های دستِ ابناء خود پناه ببرد و حتی آنگاه که می خواهد یادی از حقیقت کند آن را در کتاب ها و فیلم ها و موزه ها محصور می کند و ارتباط آن را با اکنون خویش قطع می کند چون حوصله و ظرفیت تحمل آن را ندارد .

فرهنگ دینی و ملی ما مملو از مظاهری است که در خود آرمان و حرکت و پویایی داشته اند و اگر ما بخواهیم با آنها همچون اشیایی در موزه یا قاب هایی روی دیوار یا کتاب هایی که روی طاقچه خاک می خورند ، برخورد کنیم ، همه چیز تبدیل می شود به نوستالژی و رویا ، و یاد و ذکر و رغبت از دست می رود .

خطری که در بطن پرداختن ما به دفاع مقدس و فرهنگ جبهه وجود دارد ، همین منجمد کردن ارزش هاست ، بریدن ارتباط آن برهه ی هشت ساله که خود از پی یک تاریخ  هزاروچهارصد ساله آمده بود ، از اکنونمان و محصور کردن ارزش ها همچون اشیا در موزه . اینگونه دیگر تذکری هم اتفاق نمی افتد. نه اینکه تصور کنیم تنها پرداختن به دفاع مقدس آن ارزش های الهی و عارفان ثاراللهی را به یاد ما می آورد ، شبه حقیقت بسیار گزنده تر از باطل است و انحرافی که از این طریق شکل بگیرد ، بسیار عمیق تر .

همه ی اشتباهات شاید از اینجا رخ می دهد که ما تفاوت یاد و خاطره و تذکر را که ناشی از در جریان بودن حقیقت هستند با نوستالژی و رویا و اسطوره سازی ، درک نمی کنیم و نادانسته ارزش هایمان را از حیات و روح جدا می کنیم . و تاسف انگیز تر این است که از روی ضیق صدر و کم ظرفیتی ، کمی آگاهانه به این کار می پردازیم چون تذکر و یاد به دنبالش تکلیف و وظیفه می آید و چه کسی است که تاب تحمل تکلیف را داشته باشد .

یاد شهید ، یاد ولایت می آورد

بیهوده نیست یاد شهیدان نمی کنند

یاد شهید و جنگ و جبهه تبعات دارد ، اما نوستالژی جنگ با چند قطره اشک و چند تا خاطره و دو سه بار "یادش بخیر" گفتن ، ختم به خیر می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۱/۲۸
مصطفی عمانیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی