راستش هنوز نمی دانم از چه می خواهم بنویسم ، اصلا از چه چیزی باید بنویسم ؟
این احساس یا ادراک برای یک نویسنده ی غیر حرفه ای مثل من که شغلش نوشتن نیست و البته باری به هر جهت هم نمی خواهد بنویسد ، غیر قابل پیش بینی نیست ، علی الخصوص اگر طعم تلخ پوچی را هم به مذاق چشیده باشد و به وحدت نرسیده از کثرت بنالد و منتظر ظهور حقیقت هم باشد .
راستی این همه که ما می گوییم و می نویسیم و می خوانیم راه به کجا خواهد برد ؟
استادی داشتم که می گفت : بچه هایی که در شهرهای بزرگ به خصوص تهران متولد شده اند و زندگی می کنند خیلی بیشتر نسبت به دیگران عمل گرا هستند . به هر حال ما هم باید توالی افکار و افعالمان را بدانیم که این همه برای چه ؟ وگرنه نیهیلیستهای منفعلی خواهیم شد که خیال می کنیم این همه که می گوییم و می شنویم و ... خیلی جدی است ، ولی حقیقتا یک شوخی جدی بیشتر نیست .
ما باید بدانیم که چیزهایی که می خواهیم بدانیم را برای چه باید بدانیم و چه فایده که بدانیم ؟
مولانا چه زیبا می گوید :
این همه گفتیم ، لیک اندر بسیج بی عنایات خدا هیچیم هیچ
نمی خواستم به اثبات خدا بپردازم که خدا نیازی به اثبات امثال منی ندارد و اصلا آن دوران گذشت که خدا نیاز به اثبات داشته باشد و اصولا نمی خواهم چیزی را اثبات کنم. فقط می خواهم سوالی را طرح کنم .
دو حالت دارد : یا ما خودمان در تلاش و تقلا برای ساختن حقایقیم و یا اینکه حقیقت وجود دارد و ما تنها باید پرده از آن برداریم . که نتیجه ی اولی نسبی بودن حقیقت و نتیجه ی دومی مطلق بودن آن است . من فعلا با دسته ی اول کاری ندارم ، روی سوالم با دسته ی دوم است که اعتقاد به وجود حقیقت و کاشف بودن خودشان دارند .
اگر همه ی ما در پی حقیقتیم و اعتقاد داریم که حقیقت وجود دارد و می دانیم که وصول به این حقیقت هم میسر است و ما هم می توانیم به آن برسیم و راه رسیدن به حقیقت هم در اختیار ماست پس باید نیک تر بیاندیشیم که آیا این راه که می رویم به ترکستان است یا بهارستان ؟
1. وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (نحل - 44)
2. وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (نحل - 64)
3. وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ (انعام - 59)
4. قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى سَبیلاً (اسرا - 84)
5. وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی کُلِّ أُمَّةٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهیداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمینَ (نحل - 89)
6. ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (حشر - 7)
7. قال رسول الله (ص) : انی تارکم فیکمالثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض