- سوار تاکسی می شود روی شیشه روبرویش نرخ کرایه تاکسی های گردشی را نوشته است : نرخ ورودی یک صلوات ، پس از طی 500 متر به ازئ هر 300 متر یک صلوات !
- سر صف نانوایی ایستاده ، نوبت به او می رسد ، صلوات را می فرستد و نان را می گیرد !
- و همه چیز با صلوات معامله می شود و ... !
خیلی آرمانگرایانه است ؟ یا احمقانه است ؟ خنده دار است ؟
این سوالی بود که پسرخاله ی 13 ساله ام از من پرسید و مرا به سوال بزرگی واداشت ؛
چرا نمی شود دادوستد ها را به جای پول با صلوات انجام داد ؟
من چند لحظه سکوت کرده بودم ، خودش جواب خودش را داد ؛آری ، البته شروطی دارد:
اول اینکه صلوات در تمام معاملات جایگزین پول شود ، بدون استثنا ، دوم اینکه این طرح به صورت نظام واحد جهانی اجرا شود ، در تمام کشورها ، بدون استثنا. ( جمله بندی ها از من است )
پیش خودم به ایمان اتوپیایی اش احسنت گفتم و خودم را در مقابل او بدون آرمان یافتم.
می خواستم جوابش را بدهم ولی دیدم نمی توانم و با خود گفتم ؛ بگذار چند سال دیگر در این مدینه ی فاضله ای که در ذهنت ساخته ای زندگی کنی .