...

[بر سرِ کوی وصالش سرِ کاریم هنوز...][...اُرشُدنا الی الطّریق و اَوقفنی علی مراکزِ اضطراری]

...

[بر سرِ کوی وصالش سرِ کاریم هنوز...][...اُرشُدنا الی الطّریق و اَوقفنی علی مراکزِ اضطراری]

بایگانی

هنر و جذابیّت

جمعه, ۷ تیر ۱۳۸۷، ۰۸:۲۵ ب.ظ

جذابیت، غایت و هدف اصلی هنر عصر ماست که در دوران پیشین اینچنین اصالت نیافته بود و این را چه در هنر _ صنعتی مانند سینما چه در موسیقی ، نقاشی، عکاسی، گرافیک و دیگر از انواع هنر و یا حتی رسانه به طور خاص می توان یافت.

اساس بر جذب مخاطب برای یک اثر هنری یا شبه هنری (همچون رسانه) است و این خود بر دو رکن بنا نهاده شده، که اولی مربوط به خود اثر و خالق آن و دومی در ارتباط مخاطب و گرایشهای اوست . اثر هنری می کوشد تا با یافتن المان هایی که فصل مشترک طبایع و فطریات عموم می باشد و بکار گیری آن ها در ساختار و محتوای هنری جذابیت بیشتری برای مخاطب خود داشته باشد و بعدا مخاطبان بیشتری را نیز جذب کند و پایان نیز روشن تر از ابتداست .

تا اینجا یک طرف معادله برقرار است اما طرف دیگر مخاطب است به همراه دنیایی پیچیده و ناشناخته در درون خود و انوع گرایشهای حقیقی یا کاذب که کمال را می طلبند هرچند کمال در نقص باشد - انسان جهانی بزرگتر از جهان خارج را در درون خود دارد و شاید به همین خاطر است که موجودی بسیار پیچیده و ناشختاخته است . در جهان بینی دینی ما نیز که اساس کلیه ی معرفت ها و شناخت ها و پیش نیاز شناخت خداوند شناخت وجود خود و دنیای درون خود توصیه شده است - یکی از مهمترین ها گرایش به زیبایی است ، هرچند خود انسان قدرت خلق زیبایی را نداشته باشد ولی زیبایی را دوست دارد ، این گرایش فطری در درون انسان است که جذابیت در بیرون او را به خود می خواند و این دو رکن در مقابل می نشینند و معادله ای رابرقرار می سازند و سه گانه ی اثر و موثر و متاثر را شکل می دهند.

تا اینجا اگر این معادله برقرار شود و جذابیت حقیقی بر مدار زیبایی دوستی بنشیند و حس کمال جویی را به کمال برساند و دام هنر را بر فطرت بگسترد و روح را تروح دهد و آنچه هست را با آنچه نیست تمییز دهد حرفی نیست، حرف آنجاست که این معادله تبدیل به نامعادله شود و جذابیت از زیبایی دوستی سو استفاده کند و تعادل را برهم زند و آرامش را از روح سلب کند و زشتی را به جای زیبایی به خوردش دهد و ذائقه اش را از زیبایی شناسی معنایی به زیبایی شناسی صوری تقلیل دهد. گرچه صورت زمینه ی معناست اما تصلب صوری می تواند هنر را همانقدر به جاذبیت های سطحی بکشاند که دیگر ساحت های وجودی بشر را.

زیبایی شناسی هایی که بر اثر تکرار و جریان، یک کل(گشتالت) را شکل می دهند به مدد رسانه و ناهمزمان-مکانی اثر را به متاثر القا می کنند. شکل گیری مدهای اجتماعی برخواسته از هنر با ترویج رسانه ها، شاکله ی ذهنی ما را نسبت به نوع و ادات حُسن و زیبایی دگرگون کرده است. بوق و کرنای ضد تبلیغات هم چاره ای ندارد که برای رساندن مفهوم خویش و تاثیرگذاری از همان سبک و سیاق استفاده کند. بی توجه به تاریخ هنر اسلامی که سعی داشت پیوندی بین صورت ها و معانی رمزی و عوالم قدسی برقرار سازد و تعریف زیبایی را بر همان مبنای فطری خودش بی خدشه بگذارد. لکن ضد تبلیغات - یعنی جریان هنری و رسانه ای جمهوری اسلامی و مسلمین حال - که در صدد معارضه با هجمه تبلیغاتی متکثر غربی است لاجرم در همان چاله خواهد افتاد الا اینکه به فرم های و قوالب هنری خود رجعت کند و یکسره بر ساختاری و جریان هنری مدرن بشورد. اگر در زمینه معرفت شناسی و عقلانیت جای مسامحه باشد، در هنر جایی برای تسامح ساختاری - و نه تسامح رفتاری - نیست. طرفه اینکه تسامح ساختاری به تسامح رفتاری می انجامد و رجعت ساختاری به رجعت رفتاری.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۴/۰۷
مصطفی عمانیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی