از برگ های دفتر تاریخ کم شدیم
از شادی و سرور گذشتیم غم شدیم
اما هنوز راه به جایی نبرده ایم
در سوگ راه و غربت ره بر الم شدیم
باری که آسمان نتوانست حمل کرد
چندین غزل به دوش گرفتیم و خم شدیم
از منشا وجود رسیدیم تا سجود
دیگر چه کرده ایم که این سان عدم شدیم
شاید که باید از همه ی حرفها گذشت
آری گذشته ایم از این پس قلم شدیم